دنبال کنید

مرد مارتینی و راز سیلیکون ولی

کتاب The Big Score
کتاب The Big Score

اعضای انجمن تاریخی با اندوه نتیجه گرفتند که دهه‌ها وقت خود را صرف حفظ گذشته‌ای کرده‌اند که هیچ‌کس به آن اهمیتی نمی‌دهد…

مرد دو لیوان مارتینی می‌نوشد تا قبل از صحبت کردن آرام شود، اما حتی پس از آن، حرف‌هایش پراکنده و نامفهوم است. (در نسخه چاپی این بخش تغییر خواهد کرد. لازم است بدانید که : نوشیدن مارتینی، در اینجا، می‌تواند نمادی از تجمل، قدرت، یا حتی تلاش برای آرامش در مواجهه با واقعیت‌های پیچیده باشد.)

🔹 مرد مارتینی و راز سیلیکون ولی

مرد مارتینی این جلسه را با دو خبرنگار محلی حوزه کسب‌وکار ترتیب داده تا حقیقتی را فاش کند: دنیای واقعی کسب‌وکار در سیلیکون ولی، هیچ شباهتی به انبوه بیانیه‌های مطبوعاتی درباره محصولات جدید و گزارش‌های مالی ندارد. او می‌گوید داستان واقعی سیلیکون ولی نه درباره پیشرفت‌های فناورانه است، نه میلیاردرهای یک‌شبه؛ بلکه درباره جاه‌طلبی افسارگسیخته، رویای ثروت هنگفت و افرادی است که حاضرند برای رسیدن به آن، هر کاری انجام دهند.

هر کاری؟ 🤨
مرد مارتینی مرموزانه لبخند می‌زند، جرعه‌ای دیگر می‌نوشد و مسیر گفتگو را تغییر می‌دهد…

🔹 بهای سنگین موفقیت در سیلیکون ولی

مرد مارتینی می‌گوید که به‌تازگی همسرش را از دست داده است. او همراه همسرش به جست‌وجوی طلای سیلیکون ولی آمده بود، اما از این سبک زندگی و ساعت‌های کاری بی‌پایان خسته شد و به خانه برگشت. اما مرد مارتینی باقی ماند. چرا؟ چون، به گفته خودش، پیشنهادهای مالی آن‌قدر جذاب هستند که هرگز دلیل کافی برای ترک این دنیا پیدا نمی‌کنی—حتی وقتی همسرت ترکت کرده، بیش از حد مشروب می‌نوشی و فراتر از توان مالی‌ات زندگی می‌کنی.

اما طعنه‌آمیزترین بخش ماجرا اینجاست: مرد مارتینی می‌گوید که آن ثروت بزرگ، سرابی بیش نیست. هزینه‌های زندگی به سبک یک برنده—خانه‌ای ۲۰۰ هزار دلاری، لباس‌های گران‌قیمت، دوست‌دخترها، پورشه—همه آن پول را می‌بلعد و حتی بیشتر از آن! و وقتی بدهی‌هایت بالا می‌رود، دیگر راه خروجی نداری. اگر بدهی‌ات بیش از حد شود، مجبور می‌شوی به روش‌های شدیدتری متوسل شوی—مثلاً دزدی.

🔹 از دزدی آشکار تا جاسوسی صنعتی 🔥

«بعضی‌ها چیزهای آشکاری مثل طلا یا تراشه‌های الکترونیکی را می‌دزدند»، مرد مارتینی می‌گوید. اما در سیلیکون ولی، هزاران روش دیگر برای پولدار شدن وجود دارد. از مدیرانی که شرکت‌های صوری در خارج از کشور تأسیس می‌کنند، تا فروشندگانی که نمونه‌های محصول را به‌جای بازگرداندن به شرکت، می‌فروشند.

و این فقط شروع ماجراست، مرد مارتینی ادامه می‌دهد. اگر بخواهی حسابی پول به جیب بزنی، همیشه جاسوسی صنعتی یک گزینه است! او ادعا می‌کند که چندین نفر را می‌شناسد که توسط مدیران ارشد یک شرکت استخدام شده‌اند تا در شرکت رقیب مشغول به کار شوند و اسرار تجاری را بدزدند. نتیجه؟
✅ شرکت اول اطلاعات ارزشمند را دریافت می‌کند.
✅ جاسوس دو حقوق می‌گیرد.
❌ اما شرکت دوم که مزیت فناورانه‌اش را از دست داده، نابود می‌شود.

«چه شرکت‌هایی این کار را می‌کنند؟»
مرد مارتینی جرعه‌ای دیگر می‌نوشد، نگاهی معنادار می‌اندازد و می‌گوید:
«برای مثال،شرکت خودم …» 😏

  • پی‌نوشت اول : من هم مثل شما همزمان با ترجمه این کتاب، مشغول مطالعه آن هستم و از پایان آن بی اطلاعم.
  • نکته قابل توجه که به نظرم شایان توجه است، تفاوت آنچیزی است که در باور ما راجع به سیلیکون ولی در اثر تبلیغات و رسانه ایجاد شده با واقعیت آن! چرک بودن فناوری اللخصوص بین کسانی که اخلاق اولویت چندم زندگیشان است تصویری واقعی از واقعیت ارائه می کند.

مطالعه صفحه قبلی

دیدگاه‌ها
به بحث بپیوندید و نظر خود را به اشتراک بگذارید
افزودن دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرنامه
نوشته ها را دنبال کنید!
آخرین به روز رسانی ها، نکات خلاقانه و منابع انحصاری را مستقیماً در ایمیل خود دریافت کنید. بیایید آینده طراحی و نوآوری را با هم بررسی کنیم.