هنر طراحی ماهیتی پویا دارد که همراستا با تکنولوژی بهطور مداوم در حال تکامل است. با هر پیشرفت جدید تکنولوژیکی، محدودیتها و امکانات جدیدی معرفی میشوند. از زمان انتشار ویرایش اول این کتاب، مدلهای زبان بزرگ (LLM) پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند، ابزارهای تولید تصویر مبتنی بر هوش مصنوعی ظهور کردهاند، محاسبات فضایی به جریان اصلی وارد شدهاند و گوشیهای هوشمند حتی قدرتمندتر شدهاند. با این حال، اصول و مفاهیمی که در این کتاب مطرح شدهاند، همچنان جاودانه هستند و یک پایه محکم برای هر طراح، صرفنظر از سطح تخصصشان فراهم میکنند. برای ارتقای تجربه خواننده، ویرایش دوم شامل اطلاعات بیشتری است که این اصول و مفاهیم را به مفاهیم روانشناسی، تکنیکها و ملاحظات کلیدی پیوند میدهد. این ویرایش همچنین شامل مثالهای بهروز شده در سراسر کتاب است، که آن را به راهنمایی عملی برای طراحانی تبدیل میکند که میخواهند با آخرین روندها و بهترین شیوهها در حوزه طراحی بهروز باشند.
چرا این کتاب را نوشتم؟
من این کتاب را بهمنظور در دسترس قرار دادن قوانین پیچیده روانشناسی برای طراحان بیشتری نوشتم—بهویژه طراحانی که زمینهای در روانشناسی یا علوم رفتاری ندارند. تلاقی روانشناسی و طراحی تجربه کاربری (UX) به موضوعی روزافزون و مرتبط تبدیل شده است در عصری که نقشهای طراحی در سازمانها تأثیر فزایندهای دارند. همراه با افزایش تمرکز بر طراحی، بحثهایی در مورد اینکه طراحان باید چه مهارتهای اضافی را یاد بگیرند تا ارزش و سهم خود را افزایش دهند، نیز بیشتر شده است. آیا طراحان باید برنامهنویسی کنند، بنویسند یا با کسبوکار آشنا شوند؟ هرکدام از این مهارتها میتواند بسته به پروژه، تیم و صنعت ارزشمند باشد. با این حال، من معتقدم که هر طراح باید اصول روانشناسی را بیاموزد.
ما انسانها دارای یک “الگوی” پایهای برای چگونگی درک و پردازش دنیای اطرافمان هستیم، و مطالعه روانشناسی به ما کمک میکند تا این الگو را رمزگشایی کنیم. طراحان میتوانند از این دانش برای ساخت محصولاتی و تجربیاتی با محوریت انسان و شهودیتر استفاده کنند. بهجای اینکه از کاربران بخواهیم خود را با طراحی یک محصول یا تجربه تطبیق دهند، میتوانیم از برخی اصول کلیدی روانشناسی بهعنوان راهنما برای طراحی به شیوهای که به مردم متناسب باشد، استفاده کنیم. این اساس طراحی انسانمحور است و بنیان این کتاب را تشکیل میدهد.
اما دانستن اینکه از کجا شروع کنیم، میتواند چالشبرانگیز باشد. کدام اصول روانشناسی مفید هستند؟ برخی از نمونههای این اصول در عمل کدامند؟ فهرستی بیپایان از قوانین و نظریهها وجود دارد که در این زمینه جایگاه دارند، اما برخی از آنها را یافتهام که بهطور خاص مفید و قابلاعمال در بسیاری از زمینهها هستند. در این کتاب، این مفاهیم را بررسی کرده و برخی از نمونههای نحوه استفاده مؤثر از آنها توسط محصولات و تجربیاتی که هر روز با آنها تعامل داریم، ارائه میکنم.
این کتاب برای چه کسانی است؟
این کتاب برای هر کسی است که میخواهد مهارتهای طراحی خود را بهبود بخشد، بیشتر درباره تلاقی روانشناسی و طراحی بیاموزد، یا صرفاً به دنبال کشف این باشد که چرا مردم به طراحی خوب بهطرز خاصی واکنش نشان میدهند. این کتاب برای طراحانی است که میخواهند درک بهتری از روانشناسی و چگونگی تأثیر آن بر کار ما داشته باشند. برای طراحان حرفهای و افرادی که به دنبال شغل طراحی هستند، مناسب است: هر کسی که بخواهد بفهمد چگونه تجربه کلی کاربر تحت تأثیر درک انسان از ادراک و فرایندهای ذهنی قرار میگیرد. اگرچه این کتاب بهطور خاص بر طراحی دیجیتال تمرکز دارد و نه رسانههای سنتیتر مانند طراحی گرافیک یا صنعتی، اطلاعات موجود در آن برای هر کسی که مسئول شکلدهی به تجربه کاربری است، قابلاعمال است. همچنین باید ذکر کنم که این کتاب قصد ندارد منبع کاملی باشد، بلکه مقدمهای قابلدسترس بر اصول روانشناسی است که تأثیر مستقیم بر طراحی و نحوه پردازش و تعامل مردم با رابطهایی که میسازیم دارد. این کتاب پر از مثال است و بهگونهای نوشته شده که طراحان بتوانند به راحتی آن را مطالعه و به کار روزمره خود اضافه کنند.
این کتاب همچنین برای هر کسی که میخواهد ارزش تجاری طراحی خوب را درک کند و بداند چرا طراحی خوب برای کسبوکارها و سازمانها تحولآفرین است، مفید خواهد بود. حوزه طراحی UX به لطف افزایش سرمایهگذاری شرکتها برای کسب مزیت رقابتی، رشد و گسترش زیادی یافته است. این علاقه جدید همراه با انتظاری است که محصولات و خدمات باید بهخوبی طراحی شده باشند و تنها داشتن یک وبسایت یا اپلیکیشن موبایل دیگر کافی نیست. شرکتها باید اطمینان حاصل کنند که وبسایتها و اپلیکیشنها، و هر تجربه دیجیتال دیگری که ارائه میدهند، مفید، مؤثر و بهخوبی طراحی شده باشند. بهمنظور دستیابی به این هدف، طراحان میتوانند، بهباور من، از روانشناسی بهعنوان یک راهنما استفاده کنند، که به آنها این امکان را میدهد که طراحی کنند بر اساس اینکه مردم چگونه واقعاً ادراک، پردازش و تعامل میکنند، نه تنها با رابطهای دیجیتال، بلکه با دنیای اطرافشان.
فهرست کتاب
- فصل 1، “قانون یاکوب”
کاربران بیشتر وقت خود را در سایتهای دیگر میگذرانند و ترجیح میدهند سایت شما همانطور که سایر سایتها کار میکنند، عمل کند.
- فصل 2، “قانون فیتس”
زمان لازم برای دستیابی به یک هدف تابعی از فاصله و اندازه هدف است.
- فصل 3، “قانون میلر”
یک فرد معمولی فقط میتواند 7 (± 2) آیتم را در حافظه کاری خود نگه دارد.
- فصل 4، “قانون هیک”
زمانی که برای اتخاذ یک تصمیم لازم است، با تعداد و پیچیدگی انتخابهای موجود افزایش مییابد.
- فصل 5، “قانون پوستل”
در آنچه انجام میدهید محافظهکار باشید، و در آنچه از دیگران میپذیرید آزادانه عمل کنید.
- فصل 6، “قانون اوج-پایان”
افراد تجربهها را بیشتر بر اساس احساسی که در اوج و پایان آن داشتند قضاوت میکنند، نه بر اساس مجموع یا میانگین لحظات مختلف تجربه.
- فصل 7، “اثر زیبایی-قابلیت استفاده”
کاربران معمولاً طراحیهای زیبا را به عنوان طراحیهایی که قابلیت استفاده بیشتری دارند، درک میکنند.
- فصل 8، “اثر فون رستروف”
زمانی که چندین شیء مشابه وجود داشته باشد، آن شیء که از دیگران متفاوت است، بیشتر به خاطر سپرده میشود.
- فصل 9، “قانون تسلر”
قانون تسلر، که به عنوان قانون حفظ و پیچیدگی نیز شناخته میشود، بیان میکند که برای هر سیستمی یک مقدار پیچیدگی وجود دارد که نمیتوان آن را کاهش داد.
- فصل 10، “آستانه داهرتی”
زمانی که یک کامپیوتر و کاربران آن با سرعتی (<400 میلیثانیه) تعامل میکنند که هیچکدام مجبور به انتظار برای دیگری نباشند، بهرهوری به شدت افزایش مییابد.
- فصل 11، “کاربرد اصول روانشناسی در طراحی”
این فصل روشهایی را بررسی میکند که طراحان میتوانند اصول روانشناسی که در این کتاب بررسی کردیم را درونیسازی کرده و سپس آنها را از طریق اصولی که به اهداف و اولویتهای تیمشان باز میگردد، بیان کنند.
- فصل 12، “با قدرت مسئولیت میآید”
در این فصل، نگاهی دقیقتر به پیامدهای استفاده از روانشناسی برای خلق محصولات و تجربههای شهودیتر خواهیم انداخت.
ادامه دارد…


